جمهوری اسلامی:  تهدیدی مسقیم برای محیط زیست

 

روز شنبه پنجم شهریور ماه  مردم  تبریز و ارومیه در تجمعات اعتراضی خود در حالیکه شعار میدادند دریاچه ارومیه جان میدهد، مجلس فرمان قتل آن را میدهد، آذربایجان برخیز و فریاد کن وبه دریاچه ارومیه نفس بده،  علیه سیاستهای بغایت ضد محیط زیستی جمهوری اسلامی در روند خشک شدن دریاچه ارومیه اعتراض کردند. رژیم که  کوچکترین اعتراض و مخالفتی را بر نمی تابد، به ضرب و شتم مردم و سرکوب وحشیانه آنها پرداخت،امام جمعه ضد بشرارومیه در نماز جمعه خود  با اطلاع از آمادگی مردم برای تظاهرات روز شنبه،  آنرا حرکتی خودسرانه خواند  و محکوم کرد و پیشاپیش جواز سرکوب، دستگیری و تعقیب تظاهرکننده گان را صادر کرد.

 

 رژیم  قرون وسطائی اسلامی همانند همه رژیمهای  سرمایه داری برای حفظ سود هرچه بیشتر، به تخریب طبیعت ومحیط زیست،  پا به پای  سرکوب سیاسی و اجتماعی و  مدنی می پردازد، اما این فقط یک بخش قضیه است،  در جمهوری اسلامی منافع سرمایه داری  با منافع  دارو دسته و باندهای مختلف در قدرت گره خورده است  وطبعأ پیشبرد  طرحهائی ویژه  که منافع بخشهائی  خاص از جمله سپاه پاسداران را تامین میکند را بهمراه دارد،  علاوه بر آن  سو مدیریت، عدم تخصیص بودجه کافی به مناطق ملی، اقدامات سود جویانه و غیر کارشناسی،  همگی  روند شتاب دهنده ای را به نابودی و ویران سازی محیط زیست  میدهد.

 

واقعیت آنستکه اولین هشدارها در سال 1369 مطرح شد، هنگامیکه مافیای سد سازی به ساخت 35 سد بر رودخانه های بالا دست دریاچه ارومیه و احداث جاده بین ارومیه- تبریز از روی دریاچه ارومیه ادامه دادند، جالب اینجاست که مسئولین و  کارشناسان اداره آب منطقه ای آذربایجان غربی  در مصاحبه ای که با  گروه محیط طبیعی سبز پرس داشته اند،  میگویند که  وضعیت فعلی دریاچه رضائیه فقط شش در صد به منابع توسعه آب (سد ها) برمیگردد،  و علت اصلی را خشکسالی قلمداد کرده اند،  در رابطه با سرخی رنگ دریاچه اقرار میکنند  که در تجزیه آب دریاچه آهن وجود دارد و رنگ قرمز آب نشان از وجود آهن دارد ، منبع و ماخذ آهن هم یا در اثر جاده سازی بر روی دریاچه و یا آهن آلاتی است که در کارگاه صنعتی و ساختن بزرگراه بکار برده اند.  جای بس بیشرمی است که آنگاه ادعا میکنند که آنها هیچ دخالتی دراین فاجعه نداشته اند،  بلکه فقط طبیعت ( گرما )  مقصر می باشد.  برای سردمداران جمهوری اسلامی اهمیتی ندارد که در صورت خشک شدن این دریاچه هوای معتدل تبدیل به هوای گرمسیر با بادهای نمکی خواهد شد، که  شاهد بارش باران  نمک  د ر بسیاری از استانهای مجاور ودرادامه آواره شدن سیزده میلیون از مردم خواهیم بود، که انتقال ذرات حاصل از خشک شدن دریاچه بر دستگاه تنفس مردم آثار منفی خواهد گذاشت. 

 

اما فاجعه تخریب محیط زیست تنها به دریاچه ارومیه ختم نمی شود سوختن بیش از هزارهکتار از جنگلها در پارک ملی گلستان، سوختن جنگلهای مریوان، گرگان، لرستان در آتش، آلودگی نفتی، تاراج حیات وحش و نابودی آنها، آلودگی هوای تهران و ایران، آلودگی  بیش از حد مجاز محصولات کشاورزی در بسیاری از مناطق به سموم و کودهای کشاورزی، معدن کاوی درمناطق حفاظت شده مانند ارسباران، خشک شدن تالابها وپائین رفتن سریع سفره های آب زیر زمینی، آلودگی آب آشامیدنی شهرها و بسیاری از مناطق به نیتراتها و مواد سمی  دفع آفات، اعلام منطقه سیاه به  آب آشامیدنی  یافت آباد در جنوب تهران به دلیل بالا بودن میزان نیترات غیر مجاز، فرستادن پارازیتهای ماهوارهای که موجب افزایش سرطانها به ویژه در کودکان میشود و... و این لیست همچنان ادامه دارد. آری این رژیم نه فقط دشمن آزادی، عدالت و همه چیزهای خوب و انسانی است، بلکه با بلائی  که بر سر، آب، هوا، خاک ومحیط زیست آورده است، حتی  شرایط زندگی را  برای نسلهای آینده نیز تخریب میکند. از آنجائیکه هر مبارزه ای علیه ویرانسازی و نابودی  محیط زیست، با استبداد حاکم و منافع  سیاسی- اقتصادی- امنیتی  باندها ی در قدرت و سرمایه داران روبرو خواهد شد، از اینرو  مبارزه  برای  حفظ محیط زیست،       بخشی از مبارزه علیه استبداد حاکم تلقی شده،  و در همپیوندی  با مبارزات ملی و با سایر مبارزات و جنبشهای اجتماعی  قرار دارد.  برای حفظ محیط زیست  فردا دیر است، از همین امروز به مبارزه برای حفظ آن  برخیزیم.

 

 

                                                                           نسرین ابراهیمی

 

                                                                                      

                                                                            2011-08-30